سه‌شنبه ۲۳ مهر ۱۳۹۸ - ۰۹:۵۱
رد خون

حوزه / «ماجرای نیمروز؛ رد خون» ساخته محمد حسین مهدویان از آن دست فیلم‌هایی است که یا طرفدار سر سخت دارد یا منتقد شدید. این دست فیلم‌هارا اصطلاحاً کارهای صفر تا صدی می گویند.

خبرگزاری حوزه/ «ماجرای نیمروز؛ رد خون» چهارمین تجربه محمدحسین مهدویان کارگردان جوان سینماست. این فیلم همانند کارهای گذشته این فیلمساز جوان یک اثر خوش فرم و خوش ساخت است که استانداردهای سینما در آن به شکل مطلوبی رعایت شده است، البته فیلم‌هایی نظیر «ردخون» عموماً با دو رویکرد در بین منتقدین مواجه است. ابتدا نگاهی که  سراسر این فیلم را یک اثر بدون ایراد و قابل الگو شدن می‌داند. دوم؛ طرز نگاهی که به این دست تولیدات فیلم‌های پروپاگاندا می‌گویند.

دو نگاهی که از آن نام برده شد هیچ یک به طور واحد دارای منطق نیست، چون نگاهی شیفته‌وار یا خصمانه به فیلم‌ مورد نظر دارند. «رد خون» همانگونه که گفتم یک فیلم خوش ساخت است، اما مطمئناً ضعف‌هایی نیز دارد که بیشتر منوط به سناریوی  فیلم است والا در بحث فرم کمتر ایراد فنی می‌توان از کار گرفت. داستان «رد خون» هفت سال بعد از اتفاقات فیلم نخست می‌گذرد و چند تن از شخصیت‌ها قسمت قبل شهید شده‌اند، اما چرایی و چگونگی شهادت آنها برای تماشاگر مشخص نیست و تنها با نشان دادن عکس‌ در بخشی از لحظات فیلم ما متوجه شهادت آنها می‌شویم.

بحث دیگری که درباره فیلم رد خون مطرح شده به رویدادنگاری کار برمی‌گردد. سینمای ایران عموماً از پرداختن به اتفاقات واقعی ابا دارد چون شاهدان عینی اتفاقات معاصر زنده هستند و ممکن است نسبت به برخی درام پردازی‌ها یا تحریفات، عکس‌العمل نشان دهند، اما در «رد خون» شاهد تحریف یا دروغ‌پردازی نیستیم زیرا آنچه رخ ‌داده به واقع اتفاق افتاده است، البته ممکن است در جاهایی کارگردان اغراق‌هایی نیز داشته باشد که این امر هم کاملاً در سینمای دنیا طبیعی است.

جدا از برخی نکات گنگ در فیلمنامه باید از جسارت محمدحسین مهدویان در شخصیت پردازی کاراکترهای منفی به عنوان یکی از اتفاقات خوب نام برد، زیرا در کمتر فیلمی این‌گونه به مسائل داخلی سازمان مجاهدین خلق (منافقان) توجه شده است.  در «رد خون» می‌بینیم چگونه عده‌ای جوان که نوعی سرگشتگی دارند دستخوش بازی این گروهک تروریستی می‌شوند و در راستای اهداف بدخواهانه آنها قدم بر می‌دارند، بدون اینکه بدانند آرمان‌هایی که به دنبال آن هستند پوچ است.

برای مثال به کاراکتری اشاره می‌کنم که بهنوش طباطبایی نقش آن را بازی ‌کرده است. این شخصیت کاملاً سیاه و سفید بوده و یک وجهی به آن نگاه نشده بود، حتی در سکانس پایانی با نقل قول‌هایی که از او می‌شنویم به نوعی با وی همراه نیز می‌شویم این اتفاق به نظرم یک نکته بسیار مثبت برای فیلم است چون همان گونه که گفت معمولاً در حوزه موضوعات امنیتی ما برداشت‌هایمان صرفاً سیاه و سفید است. برای همین نیز نتوانسته‌ایم در این حوزه کارهای خوبی نظیر «رد خون» را بیشتر تولید کنیم.

درباره بازیگری در فیلم جدید محمدحسین مهدویان نیز باید نمره بسیار بالا به همه شخصیت‌ها داد. برای مثال جواد عزتی یک سورپرایز بسیار خوب در این فیلم است چون شخصیت او بسیار بهتر از قسمت نخست فیلم از کار درآمده است. همچنین هادی حجازی‌فر دیگر بازیگر اصلی فیلم، کاراکتر عصبی را به زیبایی بازی کرده، البت نمونه چنین بازی‌هایی را پیش‌تر در کارهای فروتن یا بهداد دیده بودیم، ولی در بازی حجازی‌فر یک واقع گرایی دیده می‌شود که تماشاگر بازی بودن آن را متوجه نمی‌شود.

جلوه های ویژه فیلم نیز یکی دیگر از اتفاقات در خور توجه «رد خون» است. پیش از این فیلم شاید از «تنگه ابوقریب» یا «دوئل» به عنوان آثاری که در بحث جلوه‌های ویژه به موفقیت‌های خوبی دست یافته‌اند نام برده می‌شد، اما «رد خون» نیز کاری با استاندارد بسیار بالا در حوزه ویژوال افکت است. به ویژه صحنه‌هایی که در کوهستان فیلمبرداری شده، جلوه‌های ویژه آن تا به حال در هیچ فیلم ایرانی ندیده‌ایم. این توانایی بار دیگر به ما ثابت می‌کند سینمای ما ظرفیت لازم را برای پرداختن به ژانر اکشن داراست تنها کافیست سرمایه‌گذار مناسب پشت کار  قرار گیرد.

در انتها، استقبال از «رد خون» تا به امروز رضایت بخش بوده است. این  امر نشان از ارتقای سلیقه مخاطبان سینما دارد، البته اگر می‌بینید فیلم‌های سطحی و طنز بیشتر از رد خون و امثال آن می‌فروشند دلیلش را باید در مسائل دیگر جستجو کرد و ربطی به کیفیت فیلم‌های خوبی نظیر «رد خون» ندارد. در حقیقت باید اعتراف کرد مردم در شرایطی هستند که سینما را مکانی برای تسکین آلام خود انتخاب می‌کنند، پس وقتی فیلمی کمدی را روی پرده می‌بینند برای فراموش کردن بسیاری از مشکلات خود ترجیح می‌دهند دوساعت را به خندیدن با آن کار هرچند سخیف بگذرانند.

به قلم، داود کنشلو

انتهای پیام

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • منتشرشده: ۲
  • در صف بررسی: ۰
  • غیرقابل‌انتشار: ۰
  • رضایی IR ۱۵:۱۹ - ۱۳۹۹/۰۲/۰۳
    پیشنهاد می کنم فیلم را یکبار دیگر ببینید! برخلاف ماجرای نیمروز یک که چهره ی بی رحم منافقین را به تصویر کشید و تلاش نیروهای مخلص امنیتی را تا حدودی نشان داد، این فیلم به ما می گوید که دو گروه ایرانی در مقابل هم ایستادند، هردو تعصب داشتند، هر دو کشتند و هر دو کشته شدند، اگر یک بیگانه این فیلم را تماشا کند واقعا برای او حق با کدوم گروه است؟ در هر دو گروه ضعف های بزرگی وجود داشت، یکی حاضر است همسرش را برای آرمانش رها کند، دیگری حاضر است خواهرش را برای آن آرمان بدون هیچ محاکمه ای! بکشد! هردو گناهکارند، هر دو ضعیف! الان هرکس هست، یا پی پست و مقام است( ابراهیم) یا دنبال تعصبات شخصی( کمال) یا بی تفاوت به آرمان ها و در پی علایق( همسر سیما) یا یک مذهبی ضعیف نادان( مسعود)، حتی صادق هم قهرمان نیست! او هم پر از خطاست و اگر انسانی هم بوده در جنگ شهید شده( قاب عکس رئیس قبلی روی دیوار!!!)
  • ف IR ۱۵:۲۵ - ۱۳۹۹/۰۲/۰۳
    وقتی نقد خبرگزاری حوزه را دیدم خوشحال شدم، ولی با خواندن متن کمی ناامید شدم. در نقد یک فیلم حداقل چندبار باید فیلم دیده شود، شخصیت ها، قهرمان و... همه بررسی شوند! علت ها گفته شود.نقد های مختلف دیگر بررسی شود. که متاسفانه به هیچ یک پرداخته نشده، این فیلم در ظاهر یک فیلم به نفع انقلاب است ولی آیا در باطن واقعا چنین است؟! چقدر از فیلم به امثال صیاد شیرازی و شهید لاجوردی پرداخت؟!! حتی نامی هم مجاهدت ان ها برده نشد، این همه آشفتگی در بین نیروهای انقلاب؟!! ایا کمی یک جانبه نگری نبود! بیان واقعیت با خودزنی خیلی متفاوت است. کدام گوشه از جنایات منافقین در عملیات فروغ جاویدان دیده شد؟!! اصلا جنایتی بیان شد؟!